آدرس غلط دایی و قلعه نویی به مردم؛ شما مقصرید به این دلایل
کارگردانان ژانر«فرار از باخت» همه چیز و همه کس را مقصر به مسلخ رفتن داربی میدانند جز تصمیمات کلیدی و تاثیر گذار خویش را.
اینک مصاحبههای دایی و قلعه نویی کپی از روی هم هستند.اصلا اینان گویی از بدو خلقت از یک گوهر بودند و حالا بیشتر از هر زمان دیگری به هم شبیه میشوند و حالا وجه اشتراک اینان در این است؛ آدرس غلط دادن به هواداران.
مهدی طاهرخانی در ادامه یادداشتی که برای ایسنا ارسال کرده مینویسد: استقلال شهامت 5 دقیقه حمله ممتد را ندارد و سرمربیاش حسرت میخورد که چرا بازی برنده نداشت. لابد تقصیر لیدر باشگاه بود که آبیها در نیمه دوم نمیخواستند و یا نمیتوانستند چند حمله «پر دامنه» روی دروازه حریف طراحی کنند. قلعه نویی میدانست اساس تیم دایی روی ضد حمله بنا شده از این رو سراغ «ریسک» نرفت. تنها دستور داده بود بازیکنان حریف را در میانه میدان با پرس زیاد در تنگنا قرار دهند. در آن سو پرسپولیس هم با خلأ بزرگی در میانه میدان مواجه بود. استقلال تکلیفش روشن است که هیچ بازیکنی را در حد و اندازههای جباری برای توپ پخش کردن ندارد اما پرسپولیس یک محمد نوری دارد که پیش از این طراح قابلی بود اما حالا تنها سایهای از بازیکن فصول قبل است. رضا حقیقی نشان داده در پاسهای کوتاه و کلیدی قابل اعتماد نیست و دهنوی هم مختصات جامعی برای این پست ندارد. از این رو پرسپولیس در داربی، مشکل اصلی تغذیه مهاجمانش را داشت. غلامرضا رضایی مادامی که در زمین بود هیچ توپی کاسب نشد و صادقیان و سید صالحی هم مجبور بودند خودشان برای بدست آوردن توپ سی متر به عقب تر از پست سازمانیشان بیایند.
در چنین وضعیتی نمیشود منتظر«رویش گل» بود. داربی مساوی شد و اگر این دو تیم چند بار دیگر هم برابرهم صف آرایی کنند بعید است اتفاق خاصی بیفتد. شاید تنها این خوش شانسی باشد که سراغ آنها بیاید. مثلا این بار ضربه سر نکونام نیم متر این سوترفرود بیاید و بشود گل و یا ساموئل آن موقعیت ویژه را عوض تور دروازه راهی پرچم کرنر نکند. در سوی مقابل هم پرسپولیس دل به این ببندد که یکی از شوتهای غافلگیر کننده صادقیان دور از دستان رحمتی درون دروازه آرام بگیرد. باری سرخابیها تنها با شانس و این موقعیتهای نصفه و نیمه میتوانند امیدوار به پیروزی باشند وگرنه با این سبک بازی احتمال تساوی بیش از هر نتیجه دیگری است.
اما قطعا مقصر این نتیجه در وهله نخست مربیان دو تیم هستند. قلعه نویی میتواند تظاهر کند رکورد برایش اهمیتی ندارد اما در ذره ذره داربی و واکنشهای او مشخص بود نباختن چقدر برایش ارزش داشت. تعویضهای او هیچ تغییری در روند بازی به وجود نیاورد. همچنین تعویضهای دایی. آنها میتوانند به همان چند موقعیت هدر رفته بیندیشند و افسوس بخورند که چرا شانس نداشتند اما حق ندارند آدرس غلط به هوادار بدهند. اگر دایی تنها به پیروزی فکر میکرد خلعتبری را کنار سید صالحی قرار میداد؛ حمله با دو مهاجم. مهمتر از آن به خانزاده و حسینی دستور نفوذ میداد.اما نه مدافعان کناری نفوذ کردند و نه سید صالحی در طول نود دقیقه یک خودی را کنارش احساس کرد. قلعهنویی هم دست کمی از همتایش در پرسپولیس نداشت. روی هم رفته منتظری و پژمان نوری به عنوان بازوهای فوتبال «سانتر محور» قلعهنویی چند بار نفوذ کردند و توپ روی دروازه فرستادند؟ مهمترین وظیفه آنها گرفتن خطا بود تا آندو بیاید پشت ضربه ایستگاهی. البته چند خطر جدی هم روی این متد بدست آمد اما گل هرگز.
این بچه کلید پیروزی استقلال بود
در نگاه نخست شجاعت مهترین خلأ بازی بود، شاید یک مربی از جنس مصطفی دنیزلی با چند تعویض میتوانست بر موازنه احتیاط غلبه کند اما اشکالات دیگری هم بودند که مانع از بهتر شدن بازی شد. پرسپولیس یک حفره بزرگ در دفاع راستش داشت که اگر قلعهنویی فقط کمی بیشتر ریسک پذیر بود آن وقت با میدان آوردن نیکبخت به جای نوری میتوانست بیشترین بهره را از این خلأ ببرد. بازیهای ضعیف حسین ماهینی پس از یک فصل تقریبا کاسه صبر دایی را لبریز کرد. مدافعی که پس از ملی پوش شدن خیالش از جایگاهش در پرسپولیس راحت شده بود ناگهان در آستانه مهمترین بازی فصل جایش را به یک جوان بی تجربه دیگر داد. بازی دادن به ماهینی اهانت به فوتبالفهمی آنانی بود که میدیدند این مهره چگونه جبهه راست پرسپولیس را از کار انداخته اما همچنان در میدان حاضر است. عاقبت دایی در تصمیمی جنجالی، سراغ خانزاده رفت. این مدافع که پست اصلیاش دفاع وسط است نه گوش راست، در بازی با فولاد یک اشتباه بزرگ داشت که دایی از آن چشم پوشی کرد.(لو دادن توپ مقابل دروازه خودی) اما در روز داربی خانزاده یکی از ضعیفترین مهرههای پرسپولیس در بخش دفاع بود. بزرگترین اشتباه او پر کردن خط آفساید در ابتدای نیمه دوم بود جایی که فرهاد مجیدی تنها یک نوک پا با گل پنجمش بیشتر فاصله نداشت اما در عین ناباوری هدیه خانزاده را باز نکرده پس فرستاد. اما این پایان کار مدافع عجول قرمزها نبود.چند دقیقه بعد که دهنوی پاس رو به عقب اشتباهی را داد خانزاده از ترس اینکه از مجیدی دریبل بخورد او را بی جهت تا هجده قدم همراهی کرد(بدون اینکه هیچ مزاحمتی برایش ایجاد کند) و در نهایت این فرصت را برای مجیدی به وجود آورد که این بازیکن یک پاس ویژه به ساموئل بدهد.قطعا اگر یک مهاجم فرصت طلب جای ساموئل بود داربی بدون گل به پایان نمی رسید.این سومین اشتباه بزرگ خانزاده در طول دو نبردی بود که به صورت ثابت در دفاع راست بازی کرد.هیچ یک از این توپها منجر به گل نشد اما همیشه نمیشود روی مدار شانس حرکت کرد.
در بازی ندادن ماهینی بخاطر اشتباهات بزرگ و اصلاح نشدنیاش نمیشود دایی را مقصر دانست اما اینک خانزاده نمایش به مراتب ناامید کنندهتری را ارئه میدهد. قطعا او در آینده بهتر از این خواهد شد اما بازی دادن به یک دفاع بی تجربه آن هم در داربی کار حساب شدهای نبود.
شاید اگر بیکزاده درون زمین بود حالا مطالب بیشتری در مورد نمایش بحثانگیز خانزاده روی خروجی رسانهها رویت میشد. شایدم اگر قلعه نویی به نوری بیشتر دستور نفوذ میداد یا نهایتا نیکبخت را به زمین میآورد نتیجه چیزی غیر از این تساوی ملالآور بود.به استفاده جسورانه از این اشتباهات بزرگ حریف، شجاعت میگویند نه تعویض مهاجم با مهاجم.
امیدی به بهتر شدن هست؟
فوتبالی که امیر قلعه نویی آن را می پسندد روی سانترهایی استوار شده که از سوی مدافعین کناری روی دروازه حریف گسیل میشود.این بزرگترین بدشانسی او بود که در مهمترین بازی فصل نه خسرو را در اختیار داشت و نه بیک زاده را. جانشینان این دو هم تنها وظایف دفاعی به عهده داشتند. از سوی دیگر استقلال هیچ طراح کاریزمایی را در میانه میدان در اختیار ندارد که نهایتا همین خلا بزرگ منجر به وابستگی شدید آنها به سانتر میشود. اگر داربی از سوی آبیها گل نداشت علتش در همین مسائل ریز و جزئی بود. اما داستان پرسپولیس متفاوت است. آنها از سانتر بدشان نمیآید اما روی هم رفته خانزاده و میثم حسینی دو سانتر صحیح در جریان بازی نداشتند. تنها حربه باقی مانده برای دایی استفاده از خلاقیت پیام صادقیان بود که این یکی هم تنها چند موقعیت خاص را آفرید. اگر قرار به بهتر شدن پرسپولیس در بازیهایی مثل داربی باشد آنها باید روی ارتقای کیفیت محمد نوری کار کنند و مهمتر از آن نوع بازی دهنوی در جریان حمله. تیم دایی در خط میانی با ضعف تغذیه مهاجمان دست و پنجه نرم میکند اگر این مشکل حل نشود قطعا محمدرضا خلعتبری هم نمیتواند گرهگشای دایی در بازیها بزرگ باشد. سید صالحی در طول نود دقیقه داربی تقریبا صفر موقعیت داشت. کلید تساوی در همین موضوعات دم دستی نهفته بود. مربیان با ترس و احتیاط تیمشان را میچینند و سپس انتظار دارند از حداقل موقعیت بیشترین بهره را ببرند.
مادامی که تساوی در داربی فضیلت باشد هیچ کلیدی برای این قفل بد قلق یافت نمیشود.