وقتی پدر تیام، عصبانی می شود!
عصر جمعه مصاحبه تند و تیزی از فرهاد مجیدی روی خروجی یکی از خبرگزاریهای رسمی کشورمان آمد که در آن، مهاجم سابق آبیپوشان به شدت علیه امیر قلعهنویی موضع گرفته بود.
مجیدی که با اعلام رسمی سرمربی استقلال بازگشت خودش به این تیم را منتفی شده میبیند، حالا سیاست معروف «فرار به جلو» را در پیش گرفته و مدعی شده با افرادی که ارزشهای اخلاقی را زیرپا میگذارند، همکاری نخواهد کرد!
این یعنی آنکه فرهاد، خودش دوست نداشته به استقلال برگردد و آن همه چراغ سبز نشان دادنها ظرف این چند ماه اخیر هم صرفا «توهم» مخاطبان فوتبال ایران بوده است. کاپیتان فصل گذشته استقلالیها که روزهای چندان خوبی را در الغرافه سپری نکرد و در پایان فصل از لیست بازیکنان این باشگاه کنار گذاشته شد، در این مصاحبه اتهامات زیادی را متوجه قلعهنویی میکند، از خدمات مالیاش به استقلال حرف میزند و از همه بدتر اینکه برای موجهتر جلوه دادن رفتارهایش، مثل خیلیهای دیگر پشت نام مرحوم حجازی سنگر میگیرد و خودش را از مکتب او معرفی میکند. کاش خاک، این خبر را به گوش ناصرخان نرساند!
در اینکه انتقادات زیادی به قلعهنویی و سبک کارش طی این سالها وارد بوده و هست، تردیدی وجود ندارد. با این همه اما، میتوان ادعا کرد اتفاقا یکی از این معدود اقدامات مثبت امیر در بازگشتش به استقلال، نپذیرفتن حضور دوباره مجیدی در این تیم بوده است؛ به ویژه که تمناهای هیجانی برخی از هواداران احساساتی باشگاه، میتوانست تصمیمگیری را برای سرمربی دشوارتر کند. بهطور قطع پیراهن تیمی که میلیونها هوادار متعصب و پاکباخته دارد مقدس است و کسی نمیتواند با پشت کردنی چنین آشکار و مبتذل به آن، سودای بازگشتی فاتحانه به این لباس را در سر بپروراند.
فرهاد مجیدی از تلاشهای مخرب قلعهنویی برای بازگشت به استقلال سخن میگوید، آن هم درست زمانی که آبیپوشان در صدر جدول ایستاده بودند. او اما، توضیح نمیدهد که این تیم یکهتاز که در مسیر قهرمانی قرار گرفته بود، چگونه با از دست دادن ناباورانه کاپیتانش متلاشی شد و روبه ناکامی گذاشت؟
آقای شماره هفت، قلعهنویی را بابت جدا کردن خسرو حیدری، جانواریو و البته امیرحسین صادقی در لیگهای نهم، دهم و یازدهم مورد شماتت قرار میدهد، اما فراموش میکند چند جملهای هم در مورد کم و کیفیت جدایی خودش در لیگ گذشته حرف بزند؛ آنچه برخلاف هجرت سایر بازیکنان، در میانههای فصل رخ داد و تاثیر مخرب وحشتناکتری بر روند کاری آبیپوشان بهجا گذاشت.
بازیکن محبوب هواداران، کتاب و مکتبش را برسر قلعهنویی میکوبد و سلامت کاری او به چالش میکشد، اما به یاد نمیآورد که ستایشهای غلو شدهاش از همین مربی، بعد از قهرمانی در لیگ هشتم حرفهای در مستند «آبی استقلالی» به یادگار مانده؛ آنجا که فرهاد اتفاقا بیشتر از هرچیز دیگری، از «کاراکتر» قلعهنویی تمجید میکند!
ستاره سابق آبیها، از سه پیشنهاد خوب داخلیاش میگوید و اینکه شرط اصلیاش برای پذیرفتن هرکدام از آنها، معافیت از حضور برابر استقلال در دو بازی رفت و برگشت است؛ آنچه بیشتر از اینکه نشان دهنده تعصب مجیدی به استقلال باشد، بیتعصبی او به تیم جدیدش را روشن میکند. کاش فرهاد فلسفه وفاداری را در حضور کنار استقلال جستجو میکرد و نه عدم حضور در مقابل این تیم. او در روزهایی که آبیپوشان به شدت به حضورش احتیاج داشتند آنها را تنها گذاشت و حالا برای توجیه خودش، به فکر کاستن از سطح خدمترسانیاش به تیم بعدیاش افتاده، درست مثل زمانی که بازیکن الغرافه بود، اما خوابهای لاجوردی میدید و با آرتیست بازیاش در تهران، تیمی را که از آن دستمزد میگرفت، 10 نفره کرد!
جنگ تعصب بین فرهاد مجیدی و امیر قلعهنویی، مثنوی مشهور «سیر و پیاز» را برای بسیاری از مخاطبان فوتبال تداعی میکند. کاش آدمها به همین راحتی گذشته نزدیک – گاهی خیلی نزدیک! – خودشان را فراموش نکنند و تئاتر دروغین دلبستگی را برای هواداری به اجرا درنیاورند که خودش، تنها یار وفادار راستین و بیمنت تیمش است. کمی خونسردتر باش آقا فرهاد؛ قطعا تیام دوست ندارد پدرش اینقدر عصبانی باشد!