حالا کریمی دوباره همان تضاد درونی خودش را بروز داده و از جامجهانی آلمان سخن به میان آورده و میگوید: «یک نفر در تیمملی دوست داشت همه توپها به وی ختم شود».
علی کریمی بازیکن خوشتکنیکی که اگر قدر خودش را بیشتر میدانست خیلی بیش از این حرفها باید فوتبال ما از تکنیک ناب وی بهره میبرد، اما همواره به موازات بازی در زمین، یک نوع درگیری درونی با خود و با برخی افراد بیرونی و افرادی که به زعم کریمی نباید معروفتر و مشهورتر از وی باشند داشته و مدام در حال نزاع و درگیری با آنها بوده است.
کریمی این نزاع و درگیری را به خصوص با علی دایی از همان روزی آغاز کرد که در بازیهای آسیایی 1998 بانکوک به عنوان یک بازیکن جوان در ترکیب تیمملی قرار گرفت.
آن بازیها را خوب به یاد دارم، چون همراه تیمملی بودم و در چند صحنه علی کریمی پا به توپ شد و از خط میانی حرکت کرد و در خط حمله وقتی علی دایی مترصد ارسال توپ از ناحیه این بازیکن جوان بود، کریمی توی سر توپ میزد و دایی را نادیده میگرفت تا توپ را به استیلی یا باقری بسپارد.
بعد از آن بازیها، علی کریمی به پرسپولیس آمد و شد علی کریمی معروف و اگرچه حضورش در پرسپولیس با ناکامی پرسپولیس همراه بود، اما کریمی ابتدا مورد توجه اماراتیها قرار گرفت و سپس سر از فوتبال آلمان درآورد. او هم به بایرن مونیخ رفت جایی که علی دایی نام نیکی از یک ایرانی از خود بر جای گذاشته بود و رسانههای آلمانی به کریمی جادوگر صحرا لقب دادند.